خواب

متن مرتبط با «پیری» در سایت خواب نوشته شده است

روند پیری

  • با اون حال و روز بی ریختی که دیروز داشتم خوابم بهم ریخته بود و کابوس می دیدم. برای لاغری کمتر می خورم و این باعث کم تحملی و میگرنم شده. به بالای پلکم دست می زنم و استخون گرد زیر اون و حفره چشمی رو لمس می کنم تا سردردم بهتر بشه تو همین لحظه جمجمه ام و شکلش رو تصور می کنم. روزی که بمیرم از من این اسکلت می خواد باقی بمونه. لاغری و خوش اندامی هم همراهش میره زیر خاک. کاش با این موضوع لاغری هم مثل بی ارزش بودن پول کنار می اومدم و لذت می بردم از خوردن و درگیر سایز لباسم نبودم. تو این زمینه هنوز دهن بینم. اگر تو یک جزیره تنها بودم هم اندامم برام مهم بود؟ نمی دونم. این کوته فکریه که این قدر خودم رو اذیت کنم. خواب پسری که عاشقش بودم رو می دیدم. حتی تو خواب هم دیگه عشق و تپش و حرارت اون رو حس نمی کردم. الان باید خواب باشه. تنهاست؟ یا با پارتنرشه؟ تو خواب یه دختر پاچه پاره باهاش بود. شاید داره خط پهلوی ترجمه می کنه. شاید داره فلسفه می خونه. شاید سرما خورده. شاید افسرده است. می دونم اون مثل من خواب نمی دید پس می دونم خواب من رو نمی بینه. عکس پروفایلش شلوار جین تنشه و یه تی شرت قرمز و روی یه صخره نشسته. موهاش رو به طرز مزخرفی رنگ تیره زده. و گردنش رو کشیده بالا و پیری از زیر اون موهای رنگ شده و تیپ جوان پسندش خودش رو نشون می ده. درست مثل وقتی که امیر کله اش رو می کنه زیر پتو و فکر می کنه هیچ کس نمی بینش. اون که خدایگان عقل و منطق بود هم نمی تونه با روند پیری کنار بیاد. چیه این گذر عمر و از دست رفتن سال های جوانی که هیچ کس باهاش کنار نمیاد. چه دیوی، چه اهریمن هفت سری که همه رو شکست می ده. حتی خدایگان عقل و منطق رو.یست و یک سال گذشته. تمام اون آرزوهای بزرگ الان تو لایه های زیرین مغز من که دا, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها