دوشنبه هفتم فروردین ۱۴۰۲ ساعت 6:58 توسط سمیرا |
برقی رفت و آمدها رو تموم کردیم. مثل وظیفه ای بود که باید انجام میشد. آمپول دردناکی که باید زده میشد.
من با پارکینگ خونه مشکل دارم. شیبش خیلی تنده و سطح شیب هم موزاییکه که حتی راه رفتن عادی هم نمیشه انجام داد روش و سر میخوری. من ترس عجیبی از رانندگی در سرپایینی و سربالایی دارم. منظورم پل ها و ترافیک روش نیست. شیب های خیلی تند منظورمه. ماشین اتومات نیست و تو این شیب ها وقت بالا رفتن باید از قبل شتاب داشت اما چه جوری با شتاب زیاد و به صورت دنده عقب میشه وارد پارکینگ شد؟؟ در حالی که یه ستون بزرگ وسط پارکینگ هست و به واسطه اون باید وسط شیب ماشین رو به سمت راست هم کج کرد؟ محمد میگه گواهینامه رانندگی ام رو باید باطل کنند در حالی که اون مدام تصادف های جزیی میکنه و من اصلا تصادف نمیکنم. تمام شب خواب اون شیب لعنتی رو می دیدم. دیروز خیلی تمرین کرده بودم اما شب که برگشتم دیدم یه ماشین تو پیاده رو پارک کرده و دامنه حرکتم محدود شده و از طرفی هم بارون لاستیک ها رو خیس کرده و حسابی ماشین لیزه.
بالاخره پارک کردم اما دو سه باری مجبور شدم باز برگردم پایین. خوب مزخرفه اما عوضش این ترس لعنتی می ریزه و من هم یاد می گیرم.
برچسب : نویسنده : pastnow بازدید : 63