باید چه کنم

ساخت وبلاگ

سیگار می‌کشید، مستقل و مجرد زندگی می‌کرد، اهل خلاف بود، مثل آب خوردن دروغ می‌گفت، خوشگل بود، رشوه می‌گرفت، حروم خور بود. زندان رفته بود، همیشه با حفاظت و بازرسی درگیر بود، جگر داشت، یه ۲۰۶ سفید داشت، یه موتور سنگین سوزوکی ۱۴۰۰ داشت، ته خلاف بود، زن باز بود، عرف و شرع جلودارش نبودند، مشروب می‌خورد. ولخرج بود. یک میلیون دوست و رفیق داشت و به من توجه داشت! تعقیبم می‌کرد. یهو تو خیابون جلوم سبز می‌شد. یک سال بهم پیام می‌داد. من یکی از چندین و چند نفر بودم.

هر چی که من نبودم اون بود. تکه ای از من ستایشش می‌‌کرد. من ترسو، من قانون مند، من اهل مطالعه، منی که خلاف نمی‌کردم حتی تو خیالم. من حلال خور. منی که برای دیگران اهمیت قائل می‌شدم.منی که مثل یه ژاپنی کار می‌کردم.

ازش حامله شدم! چرا جلوگیری نکردم؟ من ساده لوح حرفش رو باور کردم که ناباروره. باید حرف خانواده و مردم رو به جون میخریدم و باهاش ازدواج نمی‌کردم. باید تنهایی بچه رو به دنیا می‌آوردم. نباید ذیل هیچ قراردادی باهاش ادامه می‌دادم. نباید زیاده. الان باید چی‌کار کنم جز صبوری.

فعلا صبر می‌کنم.

خواب...
ما را در سایت خواب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pastnow بازدید : 16 تاريخ : دوشنبه 7 اسفند 1402 ساعت: 4:23