برادرم کتابی در مورد خواب آگاهی بهم داد. من تا نیمه خوندنمش. حوصله تمرین انجام دادن ندارم. گاهی یادم میافته و به خودم تو آینه نگاه میکنم و میپرسم آیا بیدارم؟
امروز دومین تجربه خواب آگاهی من اتفاق افتاد. وقتی میدونستم خوابم و کاری رو انجام دادم. اون کار چیزی نبود که میخواستم. من دوست دارم خودم کنترل کنم چه کاری میکنم. این بار میدونستم خوابم و مشمئز کننده ترین کاری که تو باورم ممنوعه اما گویا خیلی دوست داشتم انجام بدم رو دادم و تا آخرش هم پیش رفتم. نفرت انگیز بود و بسیار لذت بخش. به اوج لذت که رسیدم از خواب بیدار شدم. چرا باید این فعالیت کثافت رو انجام بدم! ناخودآگاه من واقعا باید مخفی بمونه.
آیا واقعا این کار گناه نیست! این که توی خوابم کاری رو انجام بدم که تو واقعیت شنیع و ناپسنده. نمیدونم. ولی حس میکنم ناخودآگاهم نیاز به این تخلیه داشت.
بیدار که شدم رفتم آرایشگاه، حالم گرفته بود. آرایشگرم پرسید خوبی؟ گفتم آره. بعد از مدتی گفت میشناسمت. حالت خوب نیست. یه لبخند تحویلش دادم. واقعا حالم گرفته است.
خواب...برچسب : نویسنده : pastnow بازدید : 17