خواب

ساخت وبلاگ
امان از خواب های من. یه روز حدودا دوازده سال پیش, تو یه شب سرد زمستونی پیرمردی رو نزدیک مترو حقانی دیدم که کتاب میفروخت. یه عنوان فقط. خواب های من .خودش نوشته بودش, خودش هم میفروخت. خریدم و چه کتاب بی سر و تهی بود. 

حالا شده حکایت خواب های من. امکان نداره خواب نبینم. حتی تو چرت یک دقیقه ای!  و خواب های من توشون کابوس زیاده, البته خواب های شیرین هم دارم .و البته خواب هایی که خبر از آینده میدن. 

چند وقته باز کابوس میبینم .

خواب...
ما را در سایت خواب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pastnow بازدید : 112 تاريخ : چهارشنبه 8 اسفند 1397 ساعت: 3:36