تو راه برگشت وقتی پسرم رو تحویل گرفته بودم، با هم صحبت میکردیم. بهم گفت، مامان لازمه من درس بخونم؟ گفتم نه مامان. مدرسه فقط برای بچه هاییه که از درس خوندن لذت میبرند. گفت من تا کی درس بخونم؟ گفتم اگر بخواهی میتونی از همین امسال نری، میتونی ابتدایی رو تموم کنی و بعد نری. گفت بعدش چه کار کنم؟ گفتم چیزی رو یاد بگیر که بهش علاقه داری. گفت کامپیوتر دوست دارم. گفتم پس کلاس کامپیوتر برو.
رفتم خونه خواهرم و اون به من دفترچه آزمون ورودی کلاس هفتم مدارس تیزهوشان رو داد که به تازگی برگزار شده. گفت کم کم با پسرت کار کن تا آماده بشه. سوال ها رو نگاه کردم. شصت تا سوال سخت که تو هفتاد و پنج دقیقه باید جواب داده می شد و بیست تا سوال ساده که تو بیست و پنج دقیقه باید حل میشد. گفتم این سوال ها سخت هستند، چه جوری بچه های ۱۲ ساله جواب این سوال ها رو توی ۷۵ دقیقه میدن؟ گفت از قبل با بچه ها کار میکنند. گفتم ولی این جوری که تیزهوش ها مشخص نمیشن! کسی تیزهوشه که این سوال ها رو بدون تمرین قبلی جواب میتونه جواب بده.امید تیزهوش نیست و نمیتونه این جوری قبول بشه. بر فرض مثال تمرین کنم باهاش و بره تو مدرسه، خوب سطح درس و کلاس خیلی بالاست و این بدبخت کل اعتماد به نفسش رو از دست میده. من کسی رو میشناسم که به زور رفت تو این مدارس و زمان دیپلم ابروهاش ریخته بود و کلا قاطی کرده بود و نتونست دانشگاه هم قبول بشه. چرا باید این بلا رو سر یه بچه آورد؟ گفت همه دوست دارند بگن بچه اشون تیزهوشه. گفتم خوب با گفتن که تیزهوش نمیشه. کسی که نیست، نیست! من با امید به توافق رسیدم که کلا مدرسه رو رها کنه تا قبل از هفتم. گفت حرف میزنی. گفتم من به این نتیجه رسیده ام.
هنوز هم فکر میکنم مدرسه برای دانش آموزهایی که علاقه ای به مسایل تئوریک ندارند تنها اتلاف وقته. مخصوصا تو سن نوجوانی که یه مشت بچه که کلا از نظر جنسی کنجکاو و فعال هستند و از نظر عقلی هنوز رشد نکرده اند دور هم جمع بشند، درس نخونند و به لطف گوشی ها و فضای مجازی وارد دنیایی بشند که نیاز به کنترل خیلی زیادی داره تا آسیب کمتری ببینی و بهره بیشتری ببری.به نظر میاد در این زمانه یک دانش آموز که علاقه ای به درس خوندن و مدرسه نداره بتونه دیپلم بگیره و سمت مسائل انحرافی و اعتیاد آور نرفته باشه خیلی نادره. به هر حال بدی و خلاف همیشه جاذبه داشته و راه درست همیشه پر از سختی و عذابه.
شاید جامعه گریزی خودم رو دارم به پسرم تسری میدم. شاید باید بره بین هم سن و سال های خودش و یاد بگیره که چه جوری باید زندگی کنه. نمیدونم.
به هر حال، همین الانشم پسر بزرگم تنها چیزی که توش اصلا دیده نمیشه هوش و ذکاوته.
خواب...برچسب : نویسنده : pastnow بازدید : 43