تجربه ی من از افسردگی، چیزی که هنوز هم دارم توش دست و پا میزنم، مثل ترک های روی دیوارهایی بود که ازش نور به داخل تاریکی تابیده و من دارم میبینم!
خودم رو میبینم در طی این چهل سال که چقدر غافل بودم و ناآگاه. چقدر خوشحالم که بیدار شدم قبل از این که مرگ از راه برسه.
هنوز درگیر افسردگی هستم. دارو مصرف میکنم و به روانپزشک مراجعه میکنم و هنوز هم حس حسادت رو دارم که کاریش نمیتونم بکنم. اما همزمان یاد گرفتم وقتم رو مدیریت کنم، انرژی ام رو هدر ندم و لذت ببرم از چیزهایی که دارم. لپ های امیرعطار، پیشونی امید، حمایت خواهرم، مزه چای، یادگرفتن مطالب جدید.
گفتم که حسودی رو نمیتونم کاری کنم. از خدا میخوام کمکم کنه تا بتونم به این حس غلبه کنم.
افسردگی من سه ماهه شده و من تو این سه ماه خیلی عقب رفتم و دارم بافتنی که از پایه خراب بود رو میشکافم و دوباره میبافم.
خواب...برچسب : نویسنده : pastnow بازدید : 33